پدر یا مادر سمی چه کسانی اند؟

به صورت طبیعی گاهی ، همه پدر و مادرها دچار اشتباهاتی می شوند.حقیقت انکار ناپذیر این است که هیچ پدر و مادری نمی توانند همیشه و در تمام لحظه ها در زمینه رفتار با فرزندشان به طور کاملو بی عیب و نقص باشند.این بسیار طبیعی است که همه پدر و مادرها گاهی بر سر فرزندشان فریاد می زنند؛با آنها با خشونت رفتار می کنند یا می خواهند بر رفتار و تصمیم های آنها کنترل داشته باشند.حتی پدر و مادرانی پیدا می شوند که فرزندشان را کتک زده اند. حال پرسش این است که باید همه آنان را پدر و مادر بد،سمی، یا ستمگر نامید؟ البته که این طور نیست

 

باید در نظر داشت که پدر و مادرها نیز انسان هایی هستند که دچار کمبود، شکست و ناکامی هایی بوده اند؛اما هنگامی که عشق و توجه به فرزند در آنان ریشه دار باشد،فرزندان می توانند بدون آسیب جدی به خوبی رشد یابند و این رفتارهای گاه به گاه و ناخوشایند پدر و مادر بر آن ها تاثیر بدی نگذارد.

 

در صورتی که گاهی پدر و مادرانی دیده می شوند که به صورت پیوسته و مداوم با فرزندانشان رفتارهای خشونت آمیز انجام می دهند ، بدون آنکه به آنان توجه و یا ابزار عشق کنند. در این حالت ، رفتار ناسالم آنان موجب می شود، روح و روان فرزندانشان دچار بیماریهای ماندگاری شود.

منظور از پدر و مادرهای سمی، چنین پدر و مادرهایی هستند. اینها مانند سمی کشنده نهال وجود کودک را آلوده می کنند و در طول زمان با رشد و پرورش کودک و رسیدن او به دوره بزرگسالی ، این آسیب و آلودگی در روح و روان او باقی خواهد ماند.

 

 

درباره پدر و مادرانی که به خاطر نادانی ، بی مسئولیتی ،خودخواهی، خودشیفتگی موجب مشکلات روحی و روانی کودکشان می شوند، چه کلمه ای را بهتر از سمی می توان به کار برد؟

گاهی بدبختانه ، این مشکلات روحی روانی ناشی از رفتارهای ناسالم پدر و مادران سمی ، تا آخر عمر فرزندانشان آنها را دچار رنج و درد خواهد کرد .بسیاری از این زخم ها تا آخر عمر عده ای مانند آتش زیر خاکستر یا گدازه های آتش فشانی پایدار می ماند و آرامش درونی ، اعتماد به نفس ، قدرت تصمیم گیری و عمل آن فرد را با مشکل جدی روبه رو می کند.

 

پدر و مادرانی که روش تربیتی فرزندان خود را بر مبنای سرزنش، مقایسه و تحقیر ، آزار جسمی یا تنبیه بدنی یا حتی آزار جنسی قرار می دهد، مردمانی را وارد جامعه می کنند که نه تنها برای خویش و اجتماع سودمند نیستند، حتی ممکن است موجب از بین رفتن سلامت جامعه نیز بشوند.فرزندانی که جامعه گریز یا جامعه ستیز به شمار می روند.

 

بدبختانه ،پدران و مادران بیشتر اوقات روشهای تربیتی فرزندان را از گذشتگانی یاد گرفته اند که هیچ دانشی درباره شیوه درست آموزش و پرورش کودک نداشته اند.گاهی بسیاری از باورهای تربیتی بر جهل، خرافات و نادانی استوار است و بدبختانه این باورهای غلط صدها سال نسل به نسل منتقل می شودو به پدران و مادران امروزی می رسد .

 

ما امروزه باید با توجه به تجربیاتی که در طول سده ها و هزاره ها کسب کرده ایم ، به این نتیجه بدیهی رسیده باشیم که تا هنگامی که زنان و مردان به آگاهی و دانش کافی برای تربیت فرزند دست نیابند ، نه تنها خود بلکه فرزندانشان نیز به سلامت روانی دست نخواهند یافت.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *